وبلاگ وکیل کوچولو وبلاگ حقوقی کیفری |
|||
برچسب:نوآوری قانون مجازات اسلامی,رویکردجدیدقانون مجازات اسلامی به جرایم تعزیری,, :: 20:29 :: نويسنده : هدیه
در زمینه مجازاتهای اصلی موجود در قانون مجازات اسلامی جدید، به چه نکات مثبت دیگری میتوان اشاره کرد؟ نکته مثبتی که در باره قانون جدید مجازات اسلامی میتوان بیان کرد، دیدگاه قانون اخیر نسبت به خود مجازات تعزیری است. در قانون فعلی زمانی که مجازات تعزیری تعریف شده است، گفته شده است که مجازات تعزیری، مجازاتی است که نوع و میزان آن در قانون تعیین نشده است و در نتیجه این موضوع باعث میشد که برخی اینطور تصور کنند که اگر عملی وجود دارد که در قانون مجازات، حکم آن مشخص نشده است، میتوان با مراجعه به منابع فقهی در مورد عمل مزبور، برای آن مجازات تعزیری تعیین کنند که البته این موضع خلاف اصل قانونی بودن مجازات است. در قانون مجازات اسلامی جدید این مشکل حل شده است و در ماده 18 از این قانون به نظر من تعریف مجازات تعزیری به خوبی بیان شده است. این ماده مقرر کرده است: «تعزیر مجازاتی است که مشمول عنوان حد، قصاص یا دیه نبوده و به موجب قانون در موارد ارتکاب محرمات شرعی یا نقض مقررات حکومتی تعیین و اعمال میشود. نوع، مقدار، کیفیت اجرا و مقررات مربوط به تخفیف، تعلیق، سقوط و سایر احکام تعزیر به موجب قانون خواهد بود. دادگاه در صدور حکم تعزیری، با رعایت مقررات قانونی، موارد زیر را مورد توجه قرار خواهد داد: 1_ انگیزه مرتکب و وضعیت ذهنی و روانی وی حین ارتکاب جرم. 2_ شیوه ی ارتکاب جرم، گستره ی نقض وظیفه و نتایج زیانبار آن. 3_ اقدامات مرتکب پس از ارتکاب جرم. 4_ سوابق و وضعیت فردی، خانوادگی و اجتماعی مرتکب و تأثیر تعزیر بر وی. پس بنابراین اولا اعمال مجازات برای نقض مقررات حکومتی نیز همچنان ذیل عنوان مجازات تعزیری شناخته میشود و لازم نیست که این دسته از مجازاتها را تحت عنوان مجازات بازدارنده بدانیم. در حقیقت میتوان گفت که همه مجازاتها بازدارنده هستند و اساسا این موضوع خصلت همه انواع مجازاتها است. مجازات حدود و قصاص نیز به این دلیل اعمال میشوند که نسبت به خود مجرم و دیگر افراد جامعه نسبت به جرم ارتکابی به ترتیب بازدارندگی خاص و عام ایجاد کنند. به نظر من این تعریفی که از مجازات تعزیری در ماده 18 ارایه میشود و گفته میشود که تعزیر به موجب قانون تعیین میشود، به نوعی راه را برای آن قسم از تفاسیری میبندد که گاه افراد بدون اینکه در قانون ،عملی جرم تلقی شده باشد، برای آن به استناد موازین فقهی مسئله مجازات تعیین میکردند. موضوع مجازاتهای جایگزین زندان از محورهای اصلی قانون جدید توسط کارشناسان قلمداد شده است. این رویکرد را چگونه ارزیابی میکنید؟ از جمله نکات مثبت موجود در قانون مجازات اسلامی جدید، بحث مجازاتهای جایگزین است. ماده 63 این قانون مصادیق این تاسیس حقوقی را آورده است. بر این اساس، مجازاتهای جایگزین حبس عبارت است از دوره مراقبت، خدمات عمومی رایگان، جزای نقدی، جزای نقدی روزانه و محرومیت از حقوق اجتماعی که با ملاحظه نوع جرم و کیفیت ارتکاب آن، آثار ناشی از جرم، سن، مهارت، وضعیت، شخصیت و سابقه مجرم، وضعیت بزهدیده و سایر اوضاع و احوال در صورت گذشت شاکی و وجود جهات تخفیف تعیین و اجرا میشود. دادگاه در ضمن حکم به سنخیت و تناسب مجازات مورد حکم با شرایط و کیفیات مقرر در این ماده تصریح خواهد کرد. دادگاه نمیتواند به بیش از دو مورد از مجازاتهای جایگزین حکم دهد. نکته مثبت دیگر پرداختن به مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی است که در مواد 20 تا 22 قانون مجازات اسلامی جدید آمده است و مجازاتهایی را هم برای این نوع از اشخاص تعیین کرده است. طبق این مواد، در صورتی که شخص حقوقی مسئول شناخته شود، علاوه بر مجازات شخص حقیقی، مرتکب جرم، حداکثر تا سه مورد از موارد زیر نسبت به آن اعمال خواهد شد: 1_ انحلال شخص حقوقی. 2_ ممنوعیت از یک یا چند فعالیت شغلی یا اجتماعی به طور دایم یا حداکثر برای مدت پنج سال. 3_ ممنوعیت از دعوت عمومی برای افزایش سرمایه به طور دایم یا حداکثر برای مدت پنج سال. 4_ ممنوعیت از اصدار اسناد تجاری حداکثر برای مدت پنج سال. 5_ جزای نقدی. 6_ مصادره اموال. 7_ انتشار حکم محکومیت از طریق رسانهها. مطابق با مواد 21 و 22 قانون جدید، میزان جزای نقدی قابل اعمال بر اشخاص حقوقی دست کم دو برابر و حداکثر چهار برابر مبلغی است که در قانون برای ارتکاب آن به وسیله ی اشخاص حقیقی تعیین شده است. انحلال شخص حقوقی و مصادره اموال آن زمانی اعمال میشود که برای ارتکاب جرم بهوجود آمده، یا در جهت ارتکاب جرم با انحراف از هدف مشروع نخستین، فعالیت خود را منحصرا در جهت ارتکاب جرم تغییر داده باشد. اصل مجازات کردن اشخاص حقوقی در ماده 142 این قانون مطرح شده است.رویکرد مثبت دیگر قانون مجازات اسلامی جدید، اشاره به مجازاتهای تکمیلی و تبعی است. قانون مجازات اسلامی قبل ،صرفا به مجازات تتمیمی اشاره میکرد و برخی از افراد از این موضع نتیجه میگرفتند که مجازات تبعی در نظام حقوقی ما وجود ندارد. مجازات تبعی یعنی مجازاتی که به تبع محکومیت بر مجرم بار میشود. من هیچگاه نظر اخیر را نپذیرفتم، اما به هر حال با توجه به سیاق قانون مجازات اسلامی قبلی این ابهام وجود داشت و در حال حاضر فصل دوم از کتاب اول این قانون از ماده 23 به بعد هم به مجازات تکمیلی و هم به مجازات تبعی اشاره شده است.در بخش حقوق جزای اختصاصی هم، به نظر من یکسری نکات مثبت در قانون مجازات اسلامی جدید نسبت به قانون مجازات اسلامی قدیم دیده میشود. لازم به ذکر است که من به مواردی که در ادامه به آن ها اشاره میکنم، به عنوان یک نقد بر قانون قبلی مطرح کرده بودم و امروز در قانون جدید موارد مزبور اعمال شده است.از جمله این مباحث میتوان به موضوع اشتباه در هدف اشاره کرد. من همیشه معتقد بوده ام که اشتباه در هدف، عمل قتل و سایر جنایات را از حالت عمد خارج میکند، اما اشتباه در هویت به این صورت که جانی به همان شخص مورد هدف ضربه بزند، باعث خارج شدن ماهیت عمدی بودن جنایت نخواهد شد. ماده 295 قانون مجازات اسلامی جدید این موضوع را روشن کرده است. به این ترتیب طبق ماده موصوف، اگر کسی به علت اشتباه در هویت، مرتکب جنایتی بر دیگری شود، در صورتی که مجنیعلیه و فرد مورد نظر هر دو مشمول ماده (303) این قانون نباشند، جنایت عمدی محسوب میشود. خوشبختانه با تصریح قانون به این موضوعات جلوی این اختلاف که برخی از حقوقدانان این نوع جنایت را غیرعمدی محسوب میکردند و برخی دیگر از حقوقدانان نیز برعکس اشتباه در هدف را عمدی محسوب میکردند، به موجب قانون اخیر گرفته شده است و راه بر آن دسته از تفاسیر بسته شده است. چه مواضع دیگری در قانون جدید وجود دارد که همسو با نظریه های شما بوده است؟ در همین بحث قتل و سایر جنایات من همیشه اعتقاد داشتم که جنایات میتواند با ترک فعل هم واقع شود. نظیر اینکه مادری به بچه خود شیر ندهد یا ناجی غریقی، فرد در حال غرق شدن را نجات ندهد و یا سوزنبانی مانع ریل را پایین نیاورد و در اثر برخورد قطار با خودروی در حال حرکتی مرگ یا جراحتی رخ دهد. اینکه این جنایات چه نوع جنایتی است، بسته به عنصر روانی و نیت فرد مرتکب دارد. ماده 296 قانون جدید این موضوع را صریحا روشن کرده است. طبق این ماده، هرگاه کسی فعلی را که اجرای آن را به عهده گرفته یا قانون وظیفه خاصی را بر عهده او گذاشته است، ترک کند و به سبب آن، جنایتی واقع شود، چنانچه توانایی اجرای آن فعل را داشته باشد، جنایت حاصل به او مستند بوده، حسب مورد عمدی شبهعمدی یا خطای محض خواهد بود، مانند اینکه مادر یا دایهای که شیر دادن را برعهده گرفتهاست، کودک را شیر ندهد یا پزشک یا پرستار وظیفه قانونی خود را ترک کند. برخی از حقوقدانان قانون مجازات اسلامی قبلی را اینطور تفسیر میکردند که جنایات اساسا با ترکفعل قابل انجام نیستند که راه این دسته از تفاسیر به موجب قانون جدید بسته شده است. به نظر من حتی ترک فعل میتواند ایجادکننده یک جنایت قابل سرزنشتری نسبت به یک جنایت با فعل مثبت باشد. مثل اینکه یک مادر در کمال قساوت قلب فرزند خود را در اتاقی نگه دارد و آنقدر جلوی شیر دادن به وی را بگیرد و به فریادهای کودک توجه نکند که وی از گرسنگی بمیرد. مطلب دیگری هم که همیشه مطابق نظر من بوده است، این است که اساسا حتی اگر روح در بدن یک جنین دمیده شده باشد، از بین بردن وی قصاص نخواهد داشت. در حالی که اولا قانون حدود و قصاص مصوب سال 62 مقرر کرده بود که این نوع عمل قصاص خواهد داشت و قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1370 سکوت کرده بود و برخی بهرغم سکوت قانونگذار به استناد برخی از منابع فقهی معتقد بودند که چنین عملی همچنان قصاص خواهد داشت. خوشبختانه ماده 307 قانون مجازات اسلامی جدید این مطلب را کاملا روشن و مشخص کرده است. طبق این ماده جنایت عمدی بر جنین، هرچند پس از حلول روح باشد، موجب قصاص نیست. در این صورت مرتکب علاوه بر پرداخت دیه، به مجازات تعزیری مقرر در کتاب پنجم این قانون محکوم میشود. مسئله رشد کیفری از دیگر تغییراتی است که قانون جدید نسبت به قانون گذشته بدان پرداخته است ،نظر شما درباره آن چیست؟ مسئله دیگری که میتوان گفت از نوآوریهای قانون مجازات اسلامی جدید محسوب میشود، مسئله رشد کیفری است. الان البته در این قانون هم در ماده 145، سن بلوغ در دختر و پسر همچنان همان 9 سال و 15 سال قمری مشخص شده است، اما در عوض و در کنار این ماده، ماده 90 را داریم که به نوعی رشد کیفری را پذیرفته است. طبق این ماده، در جرایم موجب حد یا قصاص هرگاه افراد بالغ کمتر از 18 سال، ماهیت جرم انجام شده و یا حرمت آن را درک نکنند و یا در رشد و کمال عقل آنان شبهه وجود داشته باشد، حسب مورد با توجه به سن آن ها به مجازاتهای پیشبینی شده در این فصل محکوم خواهند شد. دادگاه برای تشخیص رشد و کمال عقل میتواند از نظر پزشکی قانونی یا از هر طریق دیگر که مقتضی بداند، استفاده کند. به نظر من این رویکرد یک گام نزدیک شدن به پذیرش رشد در مباحث کیفری است که برخی از فقهای متاخر هم معتقد به این موضوع هستند.درنهایت باید اشاره کنم که از نکات مثبت این قانون حذف گونههای مختلف دیه است.
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|